نگاشته شده توسط: entdb | آگوست 27, 2010

گوشت را کباب یا سرخ نکنید

کباب کردن و اصولا هر نوع پخت و پزی در درجه حرارت  بالا، مواد سرطان ‌زایی را تولید می ‌کند.

گوشت، در واقع بافت عضلانی است که عمدتا شامل سلول‌های عضلانی، پروتئین و چربی می باشد.

عمل پختن، با تغییر پروتئین های درون سلولی، بافت گوشت را به طور خوشایندی ترد و آبدار می ‌کند. اما هنگامی که درجه حرارت پختن گوشت زیاد شود و به ۷۵ تا ۸۰ درجه سانتیگراد برسد، آب آن تبخیر می ‌شود و پروتئین‌ها بیشتر فشرده می‌ شوند و بافت گوشت چروکیده می‌ شود. به این ترتیب گوشت مثل چرم، سفت می ‌شود.

درجه حرارت بالا، نه تنها طعم گوشت را خراب می ‌کند، بلکه باعث می شود اسیدهای آمینه (واحدهای تشکیل دهنده ی پروتئین)‌ با کراتین (ماده ای در بافت عضلانی) واکنش دهند و موادی به نام “آمین‌های هتروسیکلیک” را ‌تولید ‌کنند.

این مواد شیمیایی به میزان بسیار کم، در حد یک میلیاردیوم گرم به وجود می ‌آیند. اما تجربیات آزمایشگاهی و حیوانی نشان می ‌دهند که آمین‌های هتروسیکلیک، دارای خواص سرطان ‌زایی قوی هستند.

همچنین شواهد دیگری نشان می دهد افرادی که زیاد گوشت می ‌خورند، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به انواع سرطان هستند.

هر غذای پروتئینی سوخته‌ ای حاوی آمین‌های هتروسیکلیک است، اما مقدار این آمین‌های سرطان زا در تخم‌مرغ یا پروتئین سویا در مقایسه با گوشت کمتر است، زیرا بافت عضلانی گوشت، سرشار از کراتین است.

گرچه اغلب بررسی ها، گوشت قرمز را منبع اصلی این مواد سرطان زا به شمار می ‌‌‌آورند، اما ماهی و مرغ هم به همان اندازه، حاوی این آمین‌ها هستند. اگر هم گفته می شود که ماهی و مرغ بهتر از گوشت قرمز هستند، به دلیل نوع چربی موجود در آن هاست، نه به خاطر عدم تشکیل آمین‌های هتروسیکلیک.

بیش از آن که نوع گوشت مطرح باشد، درجه حرارت بالا عامل اصلی در تشکیل آمین‌های هتروسیکلیک است. به همین دلیل کباب ‌کردن، برشته ‌کردن و سرخ ‌کردن مشکل‌ زا هستند، زیرا این شیوه‌های پخت و پز، گوشت را تا درجه حرارت بسیار بالایی گرم می کنند.

آمین‌های هتروسیکلیک معمولا در سطح بیرونی گوشت که به منبع حرارتی نزدیک تر است، تشکیل می ‌شوند.

کباب ‌کردن مشکل را دو برابر می کند، زیرا دود زغال، گوشت را در معرض مواد شیمیایی سرطان ‌زای دیگری به نام “هیدروکربن‌های آروماتیک پلی‌سیکلیک” نیز قرار می ‌دهد، به این ترتیب که وقتی چربی گوشت بر روی زغال می چکد، دودی تولید می شود که این دود بر روی گوشت می نشیند و خاصیت سرطان زایی دارد.

مدت زمان پختن گوشت نیز در تشکیل آمین‌های هتروسیکلیک دخالت دارد. تحقیقات نشان داده‌اند گوشتی که به مدت ۱۰ دقیقه در درجه حرارت ۲۴۰ درجه سانتی ‌‌گراد سرخ ‌شده‌ است، دو برابر بیشتر از گوشتی که در همین درجه حرارت به مدت ۴ دقیقه سرخ شده ، حاوی آمین‌های هتروسیکلیک است.

البته در درجه حرارت ‌های پایین ‌تر نیز این مواد تشکیل می شوند، ولی به این شدت نیست. لذا گوشت آب ‌پز‌‌شده یا پخته شده در فر (درجه حرارت های پایین تر) ممکن است حاوی مقداری آمین ‌های هتروسیکلیک باشند، اما این مقدار بسیار کمتر از مقدار آمین های تولید شده در گوشت سرخ‌ شده، کباب‌ شده روی زغال یا برشته ‌شده است.

نگاشته شده توسط: entdb | آگوست 27, 2010

دوست داشتنی ترین و نفرت انگیزترین خبرهای علمی

جام جم آنلاین: برگزیده ای از دوست داشتنی ترین و نفرت انگیزترین خبرهای علمی سال ۲۰۰۹ در قالب گزارشی منتشر شده است.بهترین پاسخها به سخت ترین سئوال های علمی و بزرگترین اکتشافات معمولا چالش برانگیز بوده و باعث آشفتگی دانشمندان و خوانندگان اخبار این رویدادها خواهند شد.

نشریه لایو ساینس نیز بر همین اساس برخی از دوست داشتنی ترین و تنفرانگیزترین خبرهای علمی سال ۲۰۰۹ را مورد بررسی قرار داده است.

پایمال شدن حقوق پسرها: رشد کردن برای دختران و پسران می تواند تحت شرایط مشابهی رخ دهد اما تحقیقات جدید نشان داده است دختران برای دستیابی به موفقیت های مختلف اجتماعی و رتبه های دانشگاهی کمکهای بیشتری را نسبت به پسران به همراه دارند. به بیانی دیگر در حق پسران در این زمینه اجحاف شده است. این مطالعه نشان می دهد پسران آمریکایی در مقایسه با دختران از درصد باسوادی پایین تری برخوردار بوده، نمرات پایین تری کسب کرده و میزان اشتغال و برقراری رابطه با دوستان در دوران تحصیل بسیار پایین تر است. همچنین میزان خودکشی، دستگیری و مرگ زود هنگام در میان پسران بسیار بیشتر از دختران است و راه حلی که در نهایت برای کنترل این شرایط ارائه شده بذل توجه بیشتر نسبت به پسران است.

زیانهای تنبیه بدنی برای مغز کودکان: طی مطالعه ای که بر روی صدها کودک دو تا ۹ ساله انجام گرفت محققان اعلام کردند کودکانی که بیشتر تحت تاثیر تنبیه های فیزیکی و بدنی قرار دارند از سطح میزان هوشی کمتری برخوردارند. محققان با پیگیری هوش کودکان طی گذر زمان دریافتند کودکانی که از بهره هوشی کمتری برخوردارند، دردسرهای بیشتری ایجاد کرده و زمینه تنبیه بدنی آنها بیشتر فراهم می آید و به دلیل اینکه تنبیه بدنی جراحتهای روحی فراوانی به کودک وارد می کند، این جراحتها بر روی ذهن و مغز کودک به جا مانده و در نتیجه به تدریج از یاد گیری و استفاده از هوش خود محروم خواهند شد.

مرگ دایناسورها در اثر جلبکی زهرآگین: دانشمندان در تلاشند با قطعیت تایید کنند دایناسورها در حدود ۶۵ میلیون سال پیش منقرض شده اند. دلایل این انقراض در غالب نظریات متعددی از جمله برخورد شهاب سنگها با زمین عنوان شده است. به همین دلیل زمانی که دانشمندان ایده ای جدید و تازه را برای شرح مرگ دایناسورها مطرح می کنند به طور حتم مناقشات فراوانی در پی خواهد داشت همانطور که نظریه دانشمندان دانشگاه کلمسون در سال ۲۰۰۹ مبنی بر مرگ دایناسورها در اثر تولید جلبکهای زهرآگین باعث آغاز مباحثات فراوانی شد. به گفته این دانشمندان جلبکهای زهرآگین نه تنها دایناسورها را از پا در آورده اند بلکه باعث آغاز انقراض کلی جانداران شده اند.

جنین ها حافظه دارند: با وجود اینکه گمان می برید از زمان جنینی خود چیزی به یاد نمی آورید، مطالعه ای جدید نشان داده است جنین ها در ۳۰ هفتگی خود از حافظه کوتاه مدت برخوردارند، در این سن جنین ها به اصوات کوتاه و ضعیف که توانایی ایجاد ارتعاش را دارند خو گرفته و نسبت به آن واکنش نشان می دهد. جنین های جوانتر از ۳۰ هفته هرگز قادر به نشان دادن واکنش به اصوات نیستند در حالی که جنین های مسن تر قادر به واکنش نشان دادن و به یاد آورد اصوات هستند. این مطالعه و نتایج آن باعث مجذوب شدن تعداد زیادی از انسانها و شکل گیری مناقشاتی گسترده بر سر سقط جنین شده است.

تعیین شادترین منطقه: چه کسی باور می کرد تحقیق درباره شادترین مناطق بتواند باعث خشمگینی گروهی از افراد شود؟ دو مطالعه که در رابطه با سطح شادمانی بر اساس مناطق مختلف واکنشهای متعددی را از جانب خوانندگان آن به دنبال داشت. یکی از این مطالعات نشان می دهد ثروتمندترین و آزادترین مناطق از ساکنان شادتری برخوردار است در حالی که نتایج مطالعه دوم که برای اولین بار به اثبات رسانده است سلامتی یکی از گزینه های اصلی شادی در میان افراد به شمار می رود.

صدا افراد ضعیف را می ترساند: نتایجی که نشان می داد افراد ضعیف و لاغر نسبت به افراد تنومند و قوی صداها را نزدیک تر از حد واقعی درک می کنند واکنشهای زیادی از جانب مخاطبان در بر داشته است. محققان بر این باورند این ویژگی می تواند به منظور کمک به افراد ضعیف تر برای فرار از خطری که در حال نزدیک تر شدن بوده است در میان اجداد انسان تکامل یافته باشد.

کشف یکی از قدیمی ترین انسانهای تاریخ به نام آیدا: علوم وابسته به تکامل طی سال ۲۰۰۹ در یکی از بزرگترین یافته های خود موفق به کشف فسیل انسان اولیه ای با ۴۷ میلیون سال سن شده است که “ایدا” خوانده می شود. به گزارش مهر، این کشف تیترهای برتر بسیاری از نشریات علمی را به خود اختصاص داد و بسیاری از محققان امیدوار بودند با کمک این فسیل بتوانند شجره نامه تکاملی انسان را ترسیم کنند.

دولت ها چگونه پول مردم کشورشان را خرج می کنند: در سال ۲۰۰۹ دانشمندان و سیاستمداران با رد و بدل کردن داده های خود پس از سخنرانی اوباما درباره مسائل اقتصادی که در آن به بودجه ای ۱۴۰ میلیون دلاری برای انجام پروژه های مختلف از جمله کنترل انفجار آتشفشانها صحبت به میان آمد، جنجال بزرگی را به راه انداختند. در این مراسم فرماندار لوئیزیانا با انتقاد از دولت اعلام کرد به جای اجرای پروژه ای برای تحت نظر گرفتن آتشفشانها باید برنامه ای را برای کنترل خرج بودجه های دولتی توسط کاخ سفید ارائه شود. دانشمندان این انتقاد را با بیان اینکه با اجرای چنین برنامه ای می توان از نشانه های اولیه انفجار آتشفشانی آگاه شده و به این شکل جان هزاران انسان را از مرگ نجات داد، پاسخ گفتند.

طوفان بحران آب و هوایی: تغییرات جوی یکی از مناقشات مهم سال ۲۰۰۹ به شمار می رود که این مناقشات با افشا و منتشر شدن هزاران نامه خصوصی و مدارک یکی از بزرگترین مراکز مطالعات جوی در انگلستان شعله ورتر شدند. این مدارک نشان می دادند دانشمندان با تغییر داده های علمی سعی در فریب انسانها داشته و شرایط اقلیمی را به شکلی غیر واقعی به مردم نشان داده اند و در شرح وضعیت آن بزرگنمایی هایی صورت گرفته است. با این حال دانشمندان اعلام کردند این نامه ها تنها صحبت های بی پرده میان متخصصان بوده و هیچ نشانه ای از فریب انسانها در آنها وجود ندارد.

نگاشته شده توسط: entdb | آگوست 27, 2010

معرفی بخش نوکیا

امروز می خوام بخش نوکیا تالار های ایران رو بهتون معرفی کنم

در این بخش به بررسی گوشی های نوکیا پرداخته میشه.

در این لینک (نوکیا) میتونید تمام این مباحث رو مشاهده کنید.

نگاشته شده توسط: entdb | آگوست 27, 2010

Nokia X3-02 Touch and Type



ویژگی های عمومی
سازنده Nokia
شبکه GSM 850 / 900 / 1800 / 1900 HSDPA 850 / 900 / 1900 / 2100 تاریخ تولید اوت 2010
وضعیت تولید تولید می شود
ابعاد 106.2 در48.4 در 9.6 میلی متر
وزن 77.4 گرم
نوع گوشی ساده

صفحه نمایش
نوع صفحه نمایش TFT
ابعاد صفحه نمایش 240 در 320 پیکسل
صفحه لمسی صفحه نمایش لمسی
تعداد رنگ 256k

حافظه
دفتر تلفن دارد، تماس تصویری
تاریخچه تماس ها دارد
اسلات کارت حافظه میکرو اس دی تا 32 گیگابایت
سایر موارد حافظه 50 مگابایت حافظه داخلی

دوربین
دوربین دارد
کیفیت 5 مگاپیکسل
ابعاد تصویر 2592 در1944 پیکسل
قابلیت فیلم برداری دارد
زوم دیجیتال دارد

ارتباطات
GPRS Class 10 (4 1/3 2 slots), 32 – 48 kbps
EDGE Class 10, 236.8 kbps
3G HSDPA, 10.2 Mbps; HSUPA, 2 Mbps
شبکه بیسیم Wi-Fi 802.11 b/g/n
بلوتوث دارد v2.1 with A2DP
USB دارد v2.0 microUSB

امکانات
پیام SMS, MMS, Email, IM
کاوشگر وب WAP 2.0/xHTML, HTML
سرگرمی دارد با قابلیت دانلود
رنگ نقره ای سفید، صورتی، آبی، متالیک
جاوا MIDP 2.1

باتری
نوع باتری باتری استاندارد 860 میلی آمپر ساعت
دوام باتری (بدون استفاده) تا 28 ساعت

نواخت
نوع زنگ پلي فونيك64کانال / MP3
لرزه زنگ دارد

منبع : مشخصات فنی گوشیهای نوکیا

نگاشته شده توسط: entdb | آوریل 12, 2009

انتقام برگ

منتظرش بودم. يه خورده دير كرده بود. بايد زودتر از اينا ميرسيد. هوا هم بد جوري سرد بود. محوطه هم پر بود از سكوت دلگير. اما اين نوع سكوت رو دوست داشتم. نشستم رو نيمكت، يغمو تا جايي كه ميشد دادم بالا، حالا نفس هام برميگشت تو صورتم. صداي باد لاي شاخ و برگاي خشك و پاييزي سوز مهيبي داشت. خيلي خوب مثل اينكه داره مياد. بلند شدم،‌خيلي دور بود اما ميدونستم خودشه. داشت ميدويد. وقتي مطمئن شد سر و صداشو ميشنوم داد زد بدو! دستمو از جيبم درآوردم و شروع كردم به دويدن. صداي له شدن برگا زير پاهام توجهمو جلب كرد. يعني برگ هام يه روزي ميان سروقت ما؟ يه لحظه برگشتم، اونم داشت ميومد. پشت سر من اما مشخص بود بايد يه خورده سريعتر بدوم. بي خيال صداي له شدن برگ درختا شدم. و هرچقدر كه توان داشتم دويدم. بلند داد زدم «تونستي پيداش كني؟» داد زد كه آره امابدو! كم كم داشتم كم مياوردم. اينبار ايستادم و گفتم سنجاقو فرو كردي؟ نفس زنان وايستاد. منم دوباره پرسيدم ؟ سنجاق چي شد؟ گفت مي بينتش. قدم زنان خودشو به من رسوند. مثل اينكه موفق شده بوديم. به در خروجي نزديك شديم. نگهبان تو دكه نشسته بود و داشت يه چايي داغ مي خورد. كتابمو از زير كاپشنم در آوردم و براش تكون دادم ،‌لبخند زد و منم لبخندشو با لبخند جواب دادم. حتما خوشحال بود كه اين ايام امتحانات به خاطر جاگذاشتن كتاب از درسام عقب نميوفتم !
فرداش باهش درس داشتيم. كلاساي قبلي رو هم تهديد كرده بود كه بچه ها خودشون كسي رو كه سنجاقو فرو كرده تو لاستيك ماشينش معرفي كنن تا به جاي همه فقط اون تنبيه بشه. اما اخر ترمي هيچكي تنبيه نشد!

نگاشته شده توسط: entdb | مارس 17, 2009

قهرمان قهرمانان

اتاق حسابي شلوغ شده بود ، بچه ها دورشو گرفته بودن. مربي حرفاي اخرشو زد. حريفاش اعصابشون بهم ريخته بود،آخه وزنه سنگين بود !!! تو اون شلوغي چشمم دنبالش مي گشت. بالاخره پيداش كردم. مجري گرم صحبت بود باهش. اسپانسر ها هم سعي ميكردن بيان جلو دوربين و خودي نشون بدن. يه نگاه به تشك كردم، همه چي مرتب بود، پنجاه تا بودن دقيق، جوايز هم اماده بود. با خودم گفتم يعني ميتونه؟ تو اون ازدحام خودمو بهش رسوندم. گفتم همه چي رديفه؟ گفت نگران نباش مشكلي نيست. بهش روحيه دادم، گفتم پنجاه تا كه چيزي نيست تو حريف 200 تاشون هم ميشي. پشت چهره خندونش ميشد التهاب رو ديد. شونه هاشو گرفتم ، گفتم نترس رفيق. لبخند زد و تو جمعيت محو شد. خودم از بين اسپانسر ها و تماشاچي ها كشوندم جلو سكو. اون ديگه اماده بود بره تو گود. مربيش بهش با اشاره يه چيزي گفت، اونم به نشونه تاييد سرشو تكون داد. كارشو سريع و تميز شروع كرد. 50 تا بودن. اولي رو برداشت گذاشت تو دهنش. اوه نه!!! همه چشماشون رو بستن، كسي طاقت ديدن نداشت! حتي قهرمان دوره قبل! مگس بعدي رو راحت تر جوئيد، نمي تونستم جويدنشو ببينم. همه با ديدن اين صحنه ضعف كرده بودند. اما اون مثل مرغ مگس خوار كارشو ادامه ميداد، تا همه 50 تا مگس رو قورت بده! اسپانسر ها كم كاري كرده بودند مگسي 80 تومن! (800 ريال) تو مصاحبه با قهرمان دوره قبل اعلام شد اسپانسرهاي اون دوره براي يه مگس 5000 تومن تقبل كرده بودند. اما اين دوره شرايط سخت شده بود، ميگفتن خودش بازارو خراب كرده!بالاخره اون لحظه هاي زجر آور تمووم شد. همه 50 تا رو قورت داد. همه بهش تبريك گفتيم. اون مسابقه اخرين دوره مسابقات مگس خوري در خوابگاه بود. كسي ديگه نميتونست اين ركورد رو بشكنه. تازه براي مگسي هشتاد تومن!

نگاشته شده توسط: entdb | سپتامبر 11, 2008

زود قضاوت نكنيم 2

توي بيمارستان نشسته بودم. به عنوان همراه با يكي از اقوام رفته بودم بخش جراحي حلق و بيني. يه بنده خدايي بعد عمل حنجره فوت كرده بود. فقط همسرش همراهش بود و به نظر هم طبيعي ميرسيد كه فقط يه همراه داشته باشه. حدود پنج دقيقه از فوتش گذشته بود كه عده اي كه اونجا بودند شروع كردند به اظهار نظر! يكي گفت بيا يه عمر بچه بزرگ كن آخرشم بايد گوشه بيمارستان بميري! يكي گفت چه بچه هايي حتي نميان جنازه پدرشون رو تحويل بگيرند! كلي از بدي دوره و زمونه و قصي القلبي بچه هاي طرف صحبت كردند! چند دقيقه بعدش بچه هاي طرف رسيدن به بيمارستان. به خاطر فاصله زياد و شلوغي مشهد در ايام قبل از ماه مبارك رسيدنشون طول كشيده بود. همشون غرق در اشك و گريه بودند، كم كم اون بخش شلوغ تر شد. مثل اينكه فاميلاي بنده خدا يكي يكي داشتند ميرسيدند. تعداد بچه هاشم زياد بود. حالا ديگه همه ساكت بودند و ديگه از اظهار فضل خبري نبود  106

نگاشته شده توسط: entdb | سپتامبر 10, 2008

زود قضـــاوت نكنيــم !

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت کتابي خريداري کند. او يک بسته بيسکوئيت نيز خريد و بر روي يک صندلي نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردي در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه مي‌خواند. وقتي که او نخستين بيسکوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم يک بيسکوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. پيش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه کرده باشد.

ولي اين ماجرا تکرار شد. هر بار که او يک بيسکوئيت برمي‌داشت، آن مرد هم همين کار را مي‌کرد. اينکار او را حسابي عصباني کرده بود ولي نمي‌خواست واکنشي نشان دهد. وقتي که تنها يک بيسکوئيت باقي مانده بود، پيش خود فکر کرد : حالا ببينم اين مرد بي‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرين بيسکوئيت را نصف کرد و نصفش ديگرش را خورد. اين ديگه خيلي پرروئي مي‌خواست! زن جوان حسابي عصباني شده بود.

در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن کتابش را بست، چيزهايش را جمع و جور کرد و با نگاه تندي که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتي داخل هواپيما روي صندلي‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عينکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب ديد که جعبه بيسکوئيتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خيلي شرمنده شد! از خودش بدش آمد … يادش رفته بود که بيسکوئيتي که خريده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بيسکوئيت‌هايش را با او تقسيم کرده بود، بدون آن که عصباني و برآشفته شده باشد! در صورتي که خودش آن موقع که فکر مي‌کرد آن مرد دارد از بيسکوئيت‌هايش مي‌خورد خيلي عصباني شده بود. و متاسفانه ديگر زماني براي توضيح رفتارش و يا معذرت‌خواهي نبود.

نگاشته شده توسط: entdb | سپتامبر 8, 2008

كلاس انسان شناسي

كلاس انسان شناسي از اون كلاس ها بود كه جو پرسش و پاسخ بي دليل (اظهار فضل) توش زياد بود. تاجايي كه بعضي بحث ها به استنتاج هاي احمقانه دوستان و توجيه هاي صبورانه استاد منتهي ميشد. البته علتشم اين بود كه استاد دوست نداشت سوال كسي رو بپيچونه هرچقدر هم كه اون سوال احمقانه باشه! راستشو بخوايد منم از اين پرسش و پاسخ ها دل خوشي نداشتم. مي خواستم هرچه زودتر كلاس تموم بشه و برم به كارام برسم اما اين پرسش و پاسخ ها مدت زمان كلاس رو افزايش ميداد. تازه از احمقانه بودن نظريات كفرم در ميومد. تو يكي از جلسات بحث سر غرايز انسان بود و داشت در مورد ميل به جاودانگي صحبت ميكرد. يكي از پسرا كه پايه ثابت اظهار فضل بود بلند شد و گفت استاد الان يه آدم فقير چه ميلي به جاودانگي داره؟! دوست داره الان بميره! استاد هم كه مثل هميشه خواست با دقت به سوال جواب بده گفت :‌ «شما همين الان اگه با چاقو دنبال يه آدم فقير براي كشتنش راه بيوفتي مسلما از دست شما فرار ميكنه تا جونشون نجات بده! يا مثلا اگه بهش پول و ثروت داده بشه اونم دوست داره تا ابد زندگي كنه» هنوز حرف استاد تموم نشده بود كه يكي از خانم هاي محترم با قيافه حق به جانب بلند شد و به حالت تشديد به استاد گفت :‌ «استاد همه چي كه ماديات نميشه!!» اينجا بود كه ديدم استاد الانه كه سرشو به ديوار بكوبه !!! منم افسوس خوردم كه چرا بيشتر درس نخوندم تا يه دانشگاه بهتر قبول بشم؟!! d

نگاشته شده توسط: entdb | سپتامبر 7, 2008

طلاق هاي جو زده

به تازگي در كشور هاي عربي سريال تركيه اي «نور» برروي آنتن مي رود كه هيجان خاصي در دادگاههاي خانواده! برپا نموده است. اين سريال عشقولانه كه رابطه احساسي بين دختري پسري به نام «نور» و «مهند» است تاثير فراواني در زوجين عرب گذاشته است. اين زوجين با مقايسه طرف خود با شخصيت داستان و كوبيدن حركات و سكنات آن بر سر زوج نگون بخت بساط مشاجره و اختلاف را در كانون گرم خانواده پهن مي كنند. شايان ذكر است مخاطبين اين سريال از پخش زنده مسابقات المپيك بيشتر بوده ( و ركوردي در حد و اندازه هاي يانگوم در ايران خودمان را دارد)‌.جاداره به آسيب شناسي پخش سريال هاي ايراني در بين اعراب بپردازيم و نتايج اثرات پخش سريال هاي برمغز ايراني در بين آنها رو زير ذره بين ببريم :
سريال ترانه مادري : با پخش اين سريال در بين اعراب سر عمه ها حسابي شلوغ شده! آنها با دريافت نامه هايي حاوي «عمه من برادرمو مي خوام» ، «عمه جان سهم من رو نمي توني بخوري» مواجه شده اند. اكنون كودكان عرب مادران خودرا خاله صدا مي زنند. و عاشق اولين نفري كه حال آنها را اساسي ميگيرد مي شوند! حال و روز دائي ها از اين هم بدتر است، آنها هرروز بايد با ماشين پنچر و يا خط كشي شده به سركار عزيمت كنند!
ميوه ممنوعه : تا قبل از پخش اين سريال حاج آقا ها خيلي راحت چهارزن و هشت صيغه داشتند اما اكنون با درخواست هاي واحي از سوي نو عروسان در باب ارث و ميراث كار و كاسبي آنها كساد شده است. گزارش ها حاكي از موج عظيم بيكاري حسابداران مي باشد. پسر بزرگتر خانواده ها كه تا ديروز بدون اجازه مادر از خونه هم بيرون نمي رفتند در باند هاي خلاف و شرخري سروكله شان پيدا شده!
نرگس : مدل سيبيل شوكتي مد شده است، مردها با تهديد اينكه «الان روي شوكتم بالا مي آيد» متعه شان را ساكت مي كردند و بعد همه باهم توهم ايدز مي گرفتند. شيوخ پرمايه تيله كه تا ديروز روي هركسي انگشت مي گذاشتند صاحب وي ميشدند اكنون براي آوردن عروس به خونه به رفاقت هاي خياباني سر سپرده اند!!

Older Posts »

دسته‌بندی